دانلود کتاب فرهنگ و هنر ایرانی در سمرقند و بخارا اثر احمد سیدمرادی

سمرقند، بخارا، جاده ابریشم، صحیح بخاری، نقشبندیه، رودکی، سامانیان، عیاشی و تیمور گورکانی واژه هایی هستند که هر کدام هزاران واژه دیگر را در تفسیر خود پنهان دارند و به محض شنیدن آنها، پرسش های فراوانی در ذهن هر اندیشمند کنجکاو پدید می آید. واژه هایی که حس عجیبی در انسان برمی انگیزند و تصوری شگفت انگیز در زوایای ذهن او پدید می آورند. پانزده ساله بودم که برای اولین بار با نام سمرقند و بخارا آشنا شدم. به نقشه جغرافیا که نگاه می کردم، ایران در میان پنج کشور ترکیه، عراق، پاکستان، افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی به چشم می خورد. نقشه شوروی از همه خلوت تر به نظر می رسید، فقط نام چند شهر با فاصله زیاد از هم دیده می شدند. هر چه نگاه می کردم نام آشنایی چشم را نوازش نمی کرد. در آن میان نام سمرقند و بخارا مانند ستاره های پر فروغی می درخشیدند. احساس عجیبی داشتم اما دلیل آن را نمی دانستم، فقط احساس می کردم این دو شهر با دیگر شهرهای داخل مرز شوروی تفاوت دارند. سالها سپری شد تا چرایی احساسم، جواب خود را پیدا کرد. دیگر می توانستم درک کنم که سمرقند و بخارا در روز گاری، بخشی از خراسان بزرگ و پاره تن….