علم به معنای اخص کلمه از رنسانس به بعد، با بهره گیری از روش تجربی و شیوه های ریاضی و در چارچوب مخالفت با «روش سنتی ارسطویی» که تبلور آن فلسفه مدرسی غرب بود، نه تنها در شناخت پدیده های طبیعی و نیز ساختن ابزار و تغییر طبیعت و محیط زندگی وحتی جامعه، بلکه در نگرشها و اندیشه های فسلفی تأثیری شگرف داشته است. در این میان بی گمان نقش اساسی از آن علم فیزیک بوده است که از زمان گالیله همچون جلوه ناب علم با رشد عظیم و روز افزون خویش، فزون بر سودمندی شناختاری و فن شناسیک : ضرباتی بنیادین بر تصورات مبتنی بر فروش و بینش ارسطویی» وارد ساخت. و در این امر، چون شرایط مناسب پس از رنسانس فراهم آمد فزون پر کوششهای فیزیکدانان بزرگی چون گالیله و نیوتون و… راه گشاییهای فیلسوفانی چون…..