۱۔ نظم مثنوی مدتی بتأخیر افتاد آری مهستی و زمانی لازم است تا (جنین بصورت نام در آمده و خرد (مادر) تبدیل بشیر گردد ٢- تا شتر و بچه شتر از ابد خون او بدل بشیر شیرین و خوش مزه نخواهد شد ۳و ۴ ۔ دون ضیاء ابو حسام الدین بمعراج حقایق ر::ه بود و با نبودن بهار وجود او غندما نشکفته مانده و گانان از گل محروم بود اکنون که آن وجود گرامی از او پر آمن عنان بگردانید و متوجه زمین گردید بهار اینحالم در رسید و گلهای گلستان مثنوی شروع باز شدن نود .. جون او از دنیا بعارف ساحل بر گشت شعر متری نیز چون چنگی که درک شده باشد نه خود را دوباره آغاز نمود . آری مثنوی که صیقل ارواح است در روزی ثانیا آغاز شد که روز استفتاح نام دارد که روز ۱۰ ماه رجب و روزی است که….