علاقه شگفت آوری که کتاب مقدس رودلف أتو، که در ۱۹۱۷ چاپ شد، در جهان برانگیخت، هنوز پا برجاست. توفیق این کتاب مطمئنا به سبب دیدگاه جدید و اساسی نویسنده آن بود. اتو به جای مطالعه و بررسی عقاید درباره خدا و دین، به تحلیل کیفیات تجربه مذهبی پرداخت. به یمن دستاورد باریک بینی عظیم روان شناسانه، و کاملا مرجح با آموزش دوگانه او به عنوان الهیات شناس و تاریخنگار ادیان، وی در تعیین ظرفیت و ویژگیهای مخصوص تجربه مذهبی کامیاب بود. صرف نظر از جنبه عقلایی و نظری دین، وی عمدتا اندیشه خود را بر جنبه غیر عقلایی دین متمرکز ساخت. از آن رو که اتو آثار لوتر را خوانده و دریافته بود که برای مؤمن و معتقد، «خدای زنده» به چه معناست. این خدای فیلسوفان – مثلا خدای اراسموس (ایر ازموس) – نبود؛ این یک عقیده، یک خیال و پندار با یک تمثیل اخلاقی صرف نبود. این قدرت ترس آوری بود که در خشم خدا متجلی شد….