توجه به سرچشمه های اندیشه و مطالعه هر شاعری و تأمل در اینکه از چه کسانی تأثیر پذیرفته و چه آثاری را در مطالعه داشته می تواند به شناخت بیشتر آن شاعر و آثارش کمک کند. البته بافتن سرچشمه همه جویبارهایی که دریای اندیشه شاعری چون عطار را سرشار کرده است اگر محال نباشد بسیار دشوار است؛ اما جستجو در مأخذ آثار او و یافتن منابع قصه ها و تمثیلاتی که در این آثار آمده است می تواند قسمتی از منابع مطالعه و زیربنای اندیشه او را برای ما روشن عطار در حدی قابل توجه از قصه و تمثیل برای بیان افکار خود استفاده کرده است. درست است که پیش از او فقه در آثار منثور عرفانی تداولی داشت و سنایی فضه و تمثیل را به عرصه شعر عارفانه آورده بود اما عطار در حدی وسیع تر به این کار پرداخت و در مثنوبهای خود به فراوانی از آن سود جست. البته می دانیم که عطار نیز مانند اکثر صوفیان به ظاهر قصه و چگونگی استناد آن به اشخاص معین نظر نداشته و قصه و حکایت از نظر او وسیله ای بوده است برای بیان معانی، و از این رو شخم و زمان و مکان در نظر وی از اهمیت چندانی برخوردار نیست. با وجود این، یافتن مأخذ این قصه ها پرده از ابهام آنها بر می گیرد و خواننده را به اصل قصه یا شخصی که این فضه برای او ساخته شده راهبری می کند.