طوفان اگر مقدمه ای داشته باشد، همان آرامش است. همان آرامش قبل از طوفان. همان آرامشی که آبستن طوفان است. طوفانی ناگهانی که زمین را همچون حبابی دستخوش امواج سرکش خود می سازد. | طوفانی خدایی که هیچ «ناخدایی» را یارایی پنجه در افکندن با آن نیست. در این طوفان فراگیر، تنها جزیره ای که آرام می ماند، جزیره دلهای دریایی است. دلهایی که به «سفینه نوح» ایمان و اطمینان دارند. طوفان، «اعتراض» دریاست. طوفان جمله «معترضه ای است که نه تنها از اصل موضوع خارج نیست؛ بلکه خود، اصل موضوع است. . طوفان فریادی است که به روال معمولی سکوت «معترض….