ایمان به سازمان خوانش کلاسیک، شاید مؤید طرح محبسی آهنین و مضاعف باشد: تاریخی و نظام مند. وانمود کنیم که به این تقابل باور داریم. این کار را به منظور سهولت امر انجام دهیم چه، تنها در این صورت است که می توانم به کفایت وضوح دلایلی که برای سوءظنام طرح می کنم، امیدوار باشم. به این دلیل که، اگر بخواهم از همان زبان با همان میزان احتیاط استفاده کنم، با چیزی سروکار دارم که «مثال»اش می نامم؛ پس باید انتخاب ام را از هم اکنون توجیه کنم.
اطلاق ارزشی «مثالین» به «عصر روسو» چه دلیلی دارد؟ ژان-ژاک روسو چه جایگاه ممتازی را در تاریخ لوگوس محوری (logocentrism) به خود اختصاص می دهد؟ از این اسم خاص چه چیزی به مثابهی معنا ایفاد می شود؟ و چه روابطی میان این اسم خاص و متونی که امضای اسم خاص زیر آنها است به وجود می آید؟ من جز این که تلاش کنم آغازگر پاسخ به این پرسش ها باشم؛ مدعیی چیزی نیستم، شاید هم تنها در تدارک این آغاز که خود محدود…