دانلود کتاب شرح التعرف لمذهب التصوف جلد پنجم اثر محمد روشن

گفت یاد خدا بهبود بخش تر و خوش تر است. چه گونه پسر آدم آرامی گیرد حال آنکه مرکت در دنبال او است و او در مصیبتها و خرما است و بازی می کند؟! گفتم: خدایت بیامرزد کدام مصیبت و کدام خطر؟ گفت: مصائب گناهان و خطرهای مرگت و آنچه پیش و پس از آن است.
پس او ازش به گریه بلند شد و من با او گریستم. گفتم چرا ترا تنها می بینم؟ گفت: من با خدایم و لطیفم و پادشاهم تنها نیستم. گفتم آیا چیزی میخواهی؟ گمان بردم او نیازمند است، گفت: آری، پزشکی میخواهم که دردم را بهبود بخشد. گفتم: پزشک تو کیست؟ گفت: پروردگارم و سرورم. گفتم: درد تو چیست؟ گفت: گناهانم. گفتم: از این مردم کدام بیشتر است؟ گفت: کسی که خدا از او خشنود باشد. گفتم: برگ و بار تو کجا است (فرش و بستر تو کجا است؟) کنت: گور است. گفتم: تو مسافری؟ گفت: به خدا که از روزی که از مادر زادم در سفر آن جهانم. گفتم: توشه ات کجاست؟ گفت: توشه من اندک است. گفتم: با تو مایه زندگی نیست؟ گفت: پایا خدایا، من از توشه پروردگارم میخورم. گفتم: آیا از تنهایی…..