در پیش هم نهادم و سنجیدم طبع زن و طبیعت دریا را چون هردو رابچشم خرد دیدم کم بافتم تفاوت آنها را
در یاست پر مخاطره و زن هم.
این راتو درک کرده ای و من هم دریا چو تندباد برآمد نیز از او رمیدموج وعنان بگسست در پیش تند باد حوادث نیز زن میدهد عنان شکیب از دست
آری ، بهر تصادف نا مطلوب
دریا کند تلاطم و زن آشوب دریا ز خشم کف بلب آورده چون دیگی خشم زن که بجوش آید و آن زن که روی در غضب آورده در یاست کز غضب بخروش آید
در یا وزن که هر دو بهم مانند
در حال خشم رحم چه میدانند؟ آن موج سر کشی که فراخیزد از روی بحر ، در شب توفانی چون موی در همی است که میریزد بر روی زن بروز پریشانی….