اگر ادیبان ما کار پیشینیان خود را در زمینه نقد شعر، دست کم به همان شیوه المعجم پی می گرفتند، مسلما اکنون سبک شناسی در ایران جایگاه درخوری داشت. اما متأسفانه، چنانکه دیده میشود، کتابهای فنون بلاغت، معانی و بیان و بدیع و قافیه هنوز آکنده از مثالهای برگرفته از حدائق الشحر رشید وطواط است که ظاهرا در سده ششم درگذشته است. استاد گرانسنگی چون ملک الشعرای بهار هم که در این زمینه راهگشا شمرده می شوند معتقد بودند که سبک شناسی را نمی توان دانشی مستقل و مجزا تصور کرد»،
بلکه به عکس، باید آن را فتی مرکب از علوم و فنون مختلف دانست». به عقیده استاد، این علوم و فنون در درجه نخست شامل علم الادیان، فلسفه و عرفان، تاریخ و در مرحله بعد، معانی و بیانی عروض و تاریخ ادبیات است. سبک شناسی ایشان هم لاجرم بررسی همین مباحث است.
سبک شناسی در اروپا نیز سرنوشت بهتری نداشته است. تا صد سال پیش، سبک شناسی در فرانسه بررسی فنون نویسندگی و….