چون هجدهمین شب قصه گویی شهرزاد، برای سلطان شهربازی با تمام شدن داستان سه خاتون بغدادی به پایان رسید، شهرزاد قصه گو نوزدهمین شب قصه گویی خود را این گونه آغاز کرد
واما ای ملک جوان بخت، در روزگاران بسیار قدیم، در سرزمین بین النهرین، پادشاهی حکومت می کرد که بسیاری از شبها با لباس مبدل، همراه وزیر خود، در شهر میگشت و با مردم رهگذر، هم کلام می شد و پشت در خانه ها می ایستاد و با تحقیق و تفحص شخصی، از حال و روز مردمی که بر آنها حکومت می کرد با خبر می شد، و چه بسا که در این شبها، به داد دادخواهی هم می رسید، یا از ظلم و ستم زمامدار و امیر و داروغهای باخبر می شد و یا در ضمن هم صحبتی با اوباش، پی به طرح های شوم آنها می برد و نقشه هایشان را نقش بر آب می کرد و از جمله، در یکی از شب ها که در حال گشت زدن در کوچه