همراهی تفکر بشری با نقد نه یک نیاز تبعی که یک ضرورت انسانی است و از این رو قوه تقادی بالقوه انسان با نخستین قرارگیری دو عنصر اطلاعاتی در کنار یکدیگر (حتی در خام ترین صورت آن) آغاز به حرکتی فزاینده می کند که بهترین نشانه آن «پرسش» است؛ پرسش از نحوه جای گیری مواد اطلاعاتی و جابجایی داده ها و احیانا لذتهای ذهنی در قرار دادن تصورات موزون و ناموزون متفاوت در کنار یکدیگر. اما نقد نه به عنوان یک حظ کودکانه که شاید تا فلسفه خلقت نیز پیش رود؟ چنانچه حیات اندیشه ورزی را به نقد بدانیم، بدون تردید نقطه ثقل یک اندیشه متدیک و نظام مند نیز وابسته به مولفه نقد علمی است چرا که بدون آن نه تنها ساختار یک پژوهش علمی ناب شکل نمی گیرد که از سویی با نقادی، خلاقیت آن تضمین شده و از سوی دیگر به پویایی بایسته خود دست می یابد. پس اگر در حوزه علمی – فردی نقادی را از ویژگیهای حتمی یک پژوهشگر بدانیم، در حوزه علمی – اجتماعی نیز می توان نقد اجتماعی را از نشانه های پویش یک جامعه آزاد اندیش قلمداد کرد. استدلال ورزی،……