پس از سر آوردن سالیان بلند در سر آیین ایران باستان، بر آن شدم که اوستا را بزبان کنونی ایران در آورم تا همگان از دین کهنسال نیاکان و فرهنک ایران زمین برخوردار شوند.
در سی و دو سال پیش ازین ( در آبان ماه ۱۳۰۶) بگزارش آن پرداختم .
در خردادماه ۱۳۰۰ پنج سرودگاتها را که از سخنان خود پیغمبر زرتشت است از زبان اوستایی بفارسی در آوردم . در سالهای پس از آن بخشهای دیگرنامه مینوی را فارسی گردانیدم : یشتها در دو جلد ، خرده اوستا، یسنا بخش نخست .
پس از گزارش بخش بزرگی اوستا ، دریافتم که گزارش گاتهاکم و کاستی دارد باید دگرباره بان بپردازم بویژه که این سرودهای کهنسال بسیار دشوار است و بجاست پس از بهتر آشنا شدن بمزدیسنا ، بسر آنها برگردم . این است که با کوشش فراوان درباره کاتها را بفارسی گردانیدم و آنرا با یادداشتها برای چاب در روز سیزدهم مهرماه ۱۳۱۹ خورشیدی ( = ۴ نوامبر ۱۹۳۷ میلادی ) از برلین به بمبئی فرستادم ، بهمان جایی که پنج جلد از گزارش اوستای نگارنده پیش از آن بچاپ رسیده بود، خودم در همان سال ۱۳۱۹، در بهمن ماه پس از سالیان بلند از آلمان بایران برگشتم ……