دویست سال پیش، هنگامی که قرن هجدهم به پایان خود نزدیک می شد، ناظران روندهای اجتماعی و سیاسی در اروپا عمیقا نگران بودند. یک مرج انقلابی که ابتدا در سال ۱۷۸۹ در فرانسه آغاز شده بود، به کشورهای همسایه هجوم می برد، و از ایتالیا تا هلند رژیم های موجود در این کشورها را واژگون میکرد. به جای تحول قانونی صلح آمیز به یک نظام سیاسی آزادتر، انقلابی روی داده بود که از خود تغذیه می کرد، رهبران مردم فریب، آشوب های خیابانی و خشونت پدید می آورد، و یک جنگ اروپائی تازه را نوید می داد. در نتیجه، صاحبان قدرت در کشورهای مختلف از بریتانیای دوران جورجها گرفته تا روسیه تزاری، با سرکوب گرایش های انقلابی از خود واکنش نشان دادند. همان طور که غالبا اتفاق می افتد طرفداران میانه روی خود را در معرض شماتت چپ و تهدید راست می دیدند.