کار عمده قبیلۂ قریش بازرگانی بود و سران این قبیله هم به همین کار اشتغال داشتند و از این رو پیغمبر در سیزده سالگی باعمش ابوطالب به منظور بازرگانی به شام رفت و در این سفر فضایل اخلاقی او بیش از پیش نمایان گشت .
خدیجه – در بیست و پنج سالگی نیز از طرف یکی از زنان ثروتمند قریش به نام خدیجه به منظور بازرگانی به شام رفت و در نتیجه ابراز لیاقت و کفایت و امانت و احتمالاتی که نسبت به مقام پیغمبری آینده او می رفت خدیجه که چهل سال داشت طالب همسری با اوشد و پیغمبر به رضایت عمش آن زن را به عقد خود در آورد .
این ازدواج در چشم ظاهر بینان قریش بر عظمت قدر و مقام حضرت محمد افزود و او را دارای زندگی مرفهی ساخت و به آن حضرت مجال داد که از آن پس روزگار را به تفکر و عبادت و اندیشه بهبود اجتماع خود و اصلاح معتقدات مردم بگذراند
بعثت پیغمبر حضرت محتد در چهل سالگی موقعی که در یکی از کوههای اطراف مگه از مردم گوشه گرفته بود از طرف خداوند به آورد و پس از او على بن ابی طالب که در خدمت پیغمبر بسر می برد قبول دعوت اسلام نمود .
مبارزه با کفار – تاسه سال دعوت پیغمبر، نهانی بود و پس از آنکه علنی گشت بت پرستان قریش به دشمنی با او بر خاستند و او و باران معدودش را مورد اذیت و آزار قرار دادند چه می دیدند که پیغمبر به قصد تغییر نظام اجتماعی آنان برخاسته و کوچان و بزرگی و توانگر و بینوا را در نظر اسلام برابر دانسته ، امتیازات بی اساس آنان را گمراهی می شمارد.
هجرت پیغمبر – پیغمبر سیزده سال در مکه مردم را به خدای یگانه دعوت می کرد و کفار قریش نیز بشدت با او مخالفت می کردند ولی تا ابو طالب زنده بود مخالفت آنها از توهین و افترا و زشنگویی و احیانا صدمه بدنی در حین نماز و امثال آن تجاوز نمی کرد و نمی توانستند خیلی به پیغمبر صدمه بزنند و بیشتر به تازه مسلمانان می پرداختند و آنها هم با کمال قوت قلب و ایمان از دین خود دفاع ، .آنان شکنجه را تحمل می نمودند…..